سلام ف....
بعدازاسمت جای خالی گذاشتم ...حرفی بودکه نمیتونستم بیانش کنم ..شایدتوآینده بتونم این کلمه روبگم
مثل همیشه ،امیدوارم خوب باشی اماخیلی هم امیدوارنیستم ...
میدونم ازدستم ناراحتی عزیزم ولی من منظوری ندارم من نمیخوام باهیچکس حرف بزنم
نمیخوام دوباره ودوباره ودوباره اشتباه کنم واطرافیانم ناراحت بشن .
عزیزم درکت میکنم میدونم میخوای چیزمهمی بهم بگی ولی منم یه دخترم وپدرومادرم بهم اعتماددارن
نمیدونم چی میخوای بهم بگی ؟
خیلی دوست دارم بدونم خیلی میترسم هی زنگ بزنی ومنم جواب ندم آخرشم اس بدی
توهمیشه
هرکاری که من تودلم انتظارداشتم برام بکنی کردی ،
به خاطرهمین تااینجاکه شناختمت خیلی خوبی !
دقیقایادمه آرزوداشتم چندروزقبل رفتنت بهم زنگ بزنی وچیزی بهم بگی ...
این که منتظرت بمونم یا..چه میدونم !حتی توپست های قبل هم نوشتم
وتودقیقاهمین کاروکردی !ممنونم که فکرمومیخونی .
میخواستم ازخواهرت بپرسم که واقعادوسم داری ؟
اماوقتی این اتفاقاروبرام تعیرف کردمنصرف شدم .
هیچی نمیگم (دوست دارمووازاین حرفا)
ازاحساسم مطمن نیستم .امیدوارم خداهمیشه پشت وپناهت باشه ومواظبت باشه .
تورومیسپارم به خداخواهش میکنم مواظب خودتم باش !
خداحافظ شایدواسه همیشه !
تادوسال دیگه که توبرمیگردی معلوم نیست من تواین دنیاباشم یانه ...
خداحافظ...
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0